شماره۸۳۹ روسری صورتی هفت ساله آمده بود زیارت.
دستی روی عکس سنگ مزار گوشواره قلبی کشید. خواندن آن همه کلمه برایش کمی سخت بود.
_رررری حا.. نه.. سُل... طانی
شماره قرمز کنار سنگ توجه اش را جلب کرد. جمع را اما خوب بلد بود
با خودش حساب کرد.
_ اگر هشت به اضافه سه. به اضافه نه شود؟
از شوق بالا پرید
_ریحانه.. ریحانه... تو این جا هم بیست گرفتی.. بیست
باغستانی میبدی