برای ایران


برای ایران
نویسنده : مولود توکلی
امتیاز اعضاء : 64
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

صدای گریه نوزاد در اتاق عمل پیچید. روی صندلی نشست. ماسک را پایین کشید. گوشی همراهش را برداشت و انگشتانش را روی آن لغزاند:
-باز هم نشد سال تحویل کنار هم باشم. رسیدی لب مرز، مراقب خودت باش جناب سرهنگ.

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی