درد تازه شروع شده بود:
- خودم از پس آن برمیآیم.
درد مرتب و شدید شده بود:
- شاید امهشام بیاید. در حقش کم خوبی نکردهام!
از شدت درد نفسش به شماره افتاده بود. نگاهش را از در برداشته بود و به آسمان خیره مانده بود.
بانوان بهشتی فاطمه را که در آغوشش گذاشتند قلبش مطمین شده بود مثل ابراهیم