در جلوی چشم هایمان گلوی مردی را با چاقو پاره میکردند. ناگهان یکنفر چندصندلی آنطرفتر به کنار دستیش گفت:«نترس عزیزم اینها همه حقه هایی سینمایست.»
نظرات