دست روزگار


دست روزگار
نویسنده : سارا نکووند
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

به کوه پوشیده از برف خیره شده بود. صدای ترمز ماشین او را از غرق شدن در افکارش بیرون کشید. به سمت چادر برگشت. نگاهش به همسایه افتاد که فلاسک به دست، وارد چادرش می‌شد. روزی را که به خاطر نداشتن پول پیشِ بیشتر، او را از خانه بیرون کرده‌بود، به یاد آورد. از شرم سرش را پایین انداخت و به سمت ویرانه‌های خانه‌اش روانه شد. پس لرزه‌ای دیگر، او را میخکوب کرد.

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی