نو ... روز ...
نویسنده : فاطمه شایانپویا
امتیاز اعضاء : 38
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
دست برد و اینبار خودش یک پاکت از فالهایش بیرون کشید: نفس باد صبا ...
بچه تر از آن بود که معنایش را بفهمد.
نوروز برایش،
روز از نو بود و روزی از نو...
ارسال