عنوان داستان : سلام
عادت داشت هر پنج شنبه خانه یکی از بچه ها باشد ،هرچند همیشه برای پیدا کردن خانه¬ام مشکل داشت . برای همسایه ها دیگر آشنا بود.
عطر گلابش همه جا را پر کرده بود، از دور که می دیدمش، داشت با گلاب تک تک سنگ ها را دست می کشید و میگفت ای بیپلاکهای مادر سلام.
معصومه دادگر1401/04/31