محبت زیادی


محبت زیادی
نویسنده : مهدیه باقری
امتیاز اعضاء : 46
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

در لیست تعدیل نیرو قرارگرفته بود...
باخودش مرور کرد تکه کلام صاحب کارش را که می گفت:پشت دستم را داغ کردم تا محبت زیادی نکنم...
تنها چیزی که برایش از سالها کار در کارخانه مانده بود، پشت دستش بود......انگشتانش زیر چرخ دنده های دستگاه جامانده بود....

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی