در لیست تعدیل نیرو قرارگرفته بود... باخودش مرور کرد تکه کلام صاحب کارش را که می گفت:پشت دستم را داغ کردم تا محبت زیادی نکنم... تنها چیزی که برایش از سالها کار در کارخانه مانده بود، پشت دستش بود......انگشتانش زیر چرخ دنده های دستگاه جامانده بود....
نظرات