گریز
نویسنده : مولود توکلی
امتیاز اعضاء : 24
امتیاز منتقدین : 8
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
رگههای شیر را از دورادور لب نوزاد پاک کرد. انگشتهایش میلرزید. صورتش را بوسید. گونههای سرخ نوزاد خیس شد. بغضش را خورد و او را آرام در تخت کوچک خواباند.
پاهایش را از تخت پایین سُراند. سوزن را از مچش بیرون کشید. درد در همه تنش پیچید .بیصدا دمپایی سفید پلاستیکی را به پا کرد. چادر کهنه مچاله توی کمد را بیرون کشید و روی سر انداخت. به راهرو خلوت نگاهی کرد و پاورچین قدم برداشت.
مرد گوشه حیاط خزیده بود زیر کتش و چمپاتمه سیگار میکشید. دود از لبهای سیاهش بیرون میزد و تن لاغر و وارفتهاش با چشمهای گود رو به خماری میرفت.
زن چادرش را کشید روی صورتش، از در بیرون زد و میان سایهها گم شد.
: با سلام و درود خدمت نویسنده محترم
پیرنگ اولیه داستانک در مورد زن و شوهری هستند که نوزاد خود را در بیمارستان رها می کنند و میروند.این پیرنگ برای مخاطب با سوالات ریز و درشتی همراه است که هیچکدام پاسخ داده نشده است،رسالت یک نویسنده ایجاد سوال در ذهن مخاطب است نه ایجاد ابهام،و نویسنده این اثر ابهاماتی از قبیل اینکه دلیل اصلی این تصمیم چه چیزی است ؟ آیا کلنجاری رفته شده است یا نه؟ زن این تصمیم را گرفته یا مرد؟ و سوالاتی از این دست .و اگر در پاسخ گفته شود که نشانه های از فقر یا اعتیاد داده شده است باید گفت که نشانه ها قدرتمند و پررنگ نیستند یا بهتر بگوییم در فرصت داستانک نتوانستند خود را نشان دهند ، به زبان ساده تر روایتی رخ نداده و تنها یک موقعیت کوتاه به تصویر کشیده شده ، بی رحمانه اگر نقد شود باید بگوییم نویسنده قلم فرسایی کرده و مخاطب با داستانکی مواجه نیست.
در خصوص باورپذیری داستانک نیز باید گفت عدم رعایت اصولی منطقی یک باورپذیری را نمیبینیم و این عنصر مهم در ماجرای اصلی گم شده و نویسنده بهای کمی به رئالیسم موقعیت داده و مخاطب حرفه ای را اقناع نمی سازد.
عنصر توصیف صحنه بسیار بسیار ضعیف و فضای بیمارستان و سایر بیماران، دلیل خلوت بودن راهرو و حیاط هیچ تصویری را در ذهن متبلور نمیسازد . از نقاط مثبت داستانک باید گفت نقطه آغاز و پایان به درستی در جای خود نشسته ولی نقطه اوج که همان قله ی محور داستان نویسی است بسیار کم ارتفاع است.
نشان دادن فقر با چادری بودن زنان از تصویرسازی های تکراری و زننده است که باید در تابوی تصاویر ذهنی آشنا شکسته شود و پیشنهاد می شود نویسنده این اثر به آن توجه داشته باشد.
با آرزوی موفقیت روز افزون
: سلام. اگر داستان را در یک یا دو جمله تعریف کنیم، داستان زنی ست که بخاطر فقر نوزادش را در بیمارستان رها میکند. با نشان دادن چهره شوهر و نوع ترک نوزاد، که زن از لاعلاجی نوازد را شیر میدهد و میبوسد و ترک میکند. عنوان گریز یا فرار و چهره لاغر و سیگاری مرد بنظر من رسید که مرد و زن از فقری که دست و پایشان را بسته، نوازد را رها کرده و میگریزند.
بنظرم فقر به خوبی نشان داده شده است. صحنه خوب توصیف شده است.
مولود توکلی : با سلام و سپاس و قدردانی فراوان از نظرات ارزشمند و مفید شما. انشاءالله در داستانکهای بعد به بتوانم ضعفهای مطرح شده را جبران کنم.
ارسال