داستان های اصلاح شده


داستان های اصلاح شده
نویسنده : امیر صمدی
امتیاز اعضاء : 13
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

بن بست:
- سارا چند سالشه؟
- ...یازده...
- می برمش جای طلبم

علت و معلول:
دست و پای معلول را گرفتند و از جوب لجن گرفته بیرون آوردند. روی چرخ دستی اش نشاندند، اما یکباره بلند شد و ایستاد! گلو صاف کرد و خود را شهردار معرفی کرد. گفت: خوشبختانه مردم هنوز به معلولین کمک می کنند؛ پس نیازی نمی بینم بودجه شهر را بیهوده برای ساخت پل ها هدر بدهم.

پیش به سوی کشتی نجات: رفقا! هوس پیاده روی کردین، نه؟ پس بزنید بریم. پاهای مصنوعی را بغل کرد و بوسید، پا کرد و لنگ لنگان به راه افتاد.

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی