شلوار


شلوار
نویسنده : الهه ایزدی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

از چشم‌هایت که افتادم، مدام به پرو‌پایم می‌پیچم. کاش فقط از دست‌هایت افتاده بودم.

نقد داستان : این نوشته به سمت کاریکلماتور رفته چون دارد با برخی کلمات بازی می کند. معنای کلمات و جملات در بازی هایی است که با فعل افتادن انجام شده یا با اندام بدن. سه جمله داریم که جمله وسط در بین آنها کارکرد موثری ندارد چون دو جمله اول و سوم می توانند منظور را برسانند و این بازی را انجام بدهند (البته با حذف "که" در جمله اول).
نوشته یک واکنش احساسی است تا داستان باشد. داستان کوچک از لحاظ ماهیتی داستان است و نیازمند یک پیرنگ. ما بیشتر شرح موقعیت داریم تا به کنش و واکنش برسیم.
در حالت دوم، وقتی نوشته را با اسم می خوانیم تا حدودی قضیه فرق می کند. گرچه این حالت هم شکل کاریکلماتوری را حفظ کرده ولی در اینجا جمله دوم معنا پیدا می کند. شلوار است که می تواند به پروپا بپیچد اما ارتباط بین جملات کمی سخت می شود. از چشم افتادن چه ربطی به پیچیدن دور پروپا دارد؟ اگر شلوار از چشم بیافتد دیگر پا نمی کنند تا به پروپا بخواهد بپیچد. رابطه بین از چشم افتادن و به پروپا پیچیدن چگونه شکل می گیرد؟
متن به سمت معماگونگی رفته و این با سیاست های کاریکلماتور بیشتر جور است تا با داستان کوچک.

نظرات

: سپاس استاد. قصدم این بود که بگم چون شلوار از چشم افتاده دیگه صاحبش برش نمی‌داره و مثلا اتو کنه یا جایی مرتب آویزون کنه. به همین خاطر گوشه کمد یا روی زمین افتاده و دو پاچه شلوار در هم پیچیده. در حالی که اگر فقط از دست صاحبش می‌افتاد اونو بالاخره برمی‌داشت.

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی