بدون عنوان 2
نویسنده : فرهاد جلیلیان
امتیاز اعضاء : 7
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
بی خوابی زده بود به سرم
از اتاق بیرون آمدم
در را بستم ویادم افتادکه کلید را روی تخت جا گذاشته ام
از پله ها پایین آمدم وبه سمت پذیرش هتل رفتم از کسی که آنجا بود در خواست کلید اضافه کردم
بعد از کلی جستجو در میان فهرست های جلو ی دستش به آرامی گفت که مسافری با این نام و با این شماره اتاق
در اینجا اقامت ندارد .
نقد داستان : علیرغم موضوع زیبای آن، دو مشکل در این متن وجود دارند. یکی زبان خشک و شمار زیاد افعال است. برای نمونه دو جمله اول را می شود این گونه نوشت: " بیخوابی مرا از اتاق بیرون کشید". و " بسته شدن در یادم انداخت کلید روی تخت جامانده". باید از اطاله پرهیز کنید. "از پله ها پایین رفتم" چه کارکردی در داستان دارد؟ بهتر است حذف شود.یا استفاده از عبارت "به سمت"؟ خیلی راحت بگویید "رفتم میز پذیرش". کلمه "میان" هم اضافی و قابل حذف است.
و دیگری این که هنوز با جواب پذیرش هتل به نکته خاصی نرسیده ایم. البته نبود اسم مسافر در لیست خیلی داستانی است و حتی به سمت جهان داستان های سوررئال تا گوتیک هم می رود. اما یک این که این فرد قاعدتا روح که نیست چون پذیرش دارد او را می بیند و با او حرف می زند. و دوم این که نبود اسم می تواند یک خطای فنی دستی باشد هنوز.
اگر نشانه بهتری بتوانید در متن بگذارید که نبود اسم را برجسته و غیرطبیعی کند خیلی بهتر است.
ایده در کل خیلی زیباست.
: : ممنون از وقتی که میگذارید.
ارسال