نقد داستان : داستان شکل جالبی دارد. گویی روند افزایش جمعیت را دارد به طور تصویری و با کشیدن یک درخت (شجره نامه) نشان می دهد. البته در این نوشته شاهد داستان نیستیم چون نه گره ای داریم و نه حادثه ای و نه چیزی که باعث ایجاد حس هیجان و اندیشه در مخاطب بشود.
تنها نکته مورد توجه متن شما بچه ها و مادر پدرها در هر نسل است که گویی یکی در میان شش و دو تکرار شده است. آقای مجرب و بانو دو نفر بود هاند که شش فرزند داشته اند حال از این شش فرزند تنها دو بچه بدنیا می آید و دوباره این دو بچه پس از ازدواج هر کدام شش بچه بدنیا می آورند که روی هم می شود دوازده بچه. دوباره از هر شش بچه دو بچه بدنیا می آید که می شود چهار بچه و بعد باز هم این چهاربچه هر کدام شش بچه بدنیا می آورند که می شود 24 بچه.
در ادامه نویسنده محترم از نقطه چین استفاده کرده اند که مانند یک سئوال هوش عمل کرده و مخاطب باید حدس بزند تعداد بچه های بعدی چندتا باید باشد. به نظر عدد بعدی باید هشت بچه باشد چرا که هر شش بچه باید دو بچه بدنیا بیاورند و چون ما چهار دسته شش تایی در انتها داریم پس چهار ضربدر دو می شود هشت.
به نظر اگر به جای نام "مجرب" از نامی که تداعی مساله ریاضی بکند (حتی همین نام فامیل "ریاضی") استفاده می شد کمی به متن کمک هم شده بود.
ایده جالبی در این نوشته پیاده شده که بسیار قابل تقدیر است. یک نویسنده جدای از مضمون باید به ایده های نوین پردازش و عرضه هم فکر بکند. ممنون که شما ایده خوبی به خرج داده اید.