کدام غول؟


کدام غول؟
نویسنده : الهه ایزدی
امتیاز اعضاء : 3
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

بعضی شب‌ها که از ترس خوابم نمی‌برد، غولِ توی کمد بیرون می‌آید و کنارم دراز می‌کشد. چشم‌هایم که گرم می‌شوند، بابا داد می‌زند: "چایی من چی شد؟"

نقد داستان : اسم داستان خیلی خوب نیست. به نظر دارد به مخاطب زاویه و جهت می دهد. دارد مشخص می کند که سئوال و گره داستان در کجاست.
نکته دیگر این که وجه تشابه غول توی کمد با پدر در کجاست؟ البته برداشت اصلی این است که غول توی کمد همان پدر بوده و آمده و کنار دختر دراز کشیده و تا خوابشان برده پدر داد زده و دختر از خواب بلند شده است.
برداشت دیگر می تواند این باشد که غول توی کمد دوست این دختر بوده و باز تا کنار دوستش به خواب رفته، پدر از اتاق بیرون داد زده و دختر بیدار شده است.
در برداشت اول نقش پدر مثبت و کمیک است و در برداشت دوم نقش او تا حدودی منفی و مخل نشان داده شده.
برداشت دوم جاهای خالی زیادی دارد که در داستان نامشخص باقی می مانند برای مثال قضیه غول چیست و چرا با دختر دوست شده؟ آیا از دست پدر به غول پناه برده؟ و اگر دختر آنقدر کوچک است که از غول توی کمد می گوید چگونه پدر برای چایی دختر را صدا کرده؟ (طبق نشانه های داستان باید دختر را صدا کرده باشد والا جمله پدر خیلی بی معنا می شود).
این داستان نقاط مبهم و خالی دارد که بی پاسخ مانده. بیشتر یک حس تصویری گویا قرار بوده تداعی شود که باعث سئوالات زیادی شده.

نظرات

: سلام و سپاس از نکات ارزشمندی که فرمودین. در واقع می‌خواستم بگم این دختربچه پدری داره که ازش کار می‌کشه و باید صبح که پدر بیدار می‌شه چای و صبحونه براش آماده کنه. دختر به اقتضای سن پایینش فکر می‌کنه توی کمد یه غول (هیولا) هست ولی اون‌قدر پدرش اذیت می کنه که ترسش از تاریکی و غول توی کمد، در برابر هیولا بودن پدرش چیزی نیست.

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی