مشکلی که قصه شد


مشکلی که قصه شد
نویسنده : الهه ایزدی
امتیاز اعضاء : 4
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

مادر می‌گوید: "غولِ توی لوله بدجنسه؛ یه‌کم طول می‌کشه تا آب بفرسته".
امروز از صبح آب را بسته بود. قهر کردم. شب که شیر آب را باز کردم، برای آشتی شیرکاکائو فرستاد.

نقد داستان : علیرغم آن که داستان متناسب گروه سنی کودک و نوجوان نشان می دهد اما مشخص است که مخاطب بزرگسال را هدف دارد و این مخاطب است که معنا را می گیرد. گرچه معنای خیلی خاصی هم مد نظر نیست و بیشتر یک تصویر و برداشت ساده را داریم.
عنوان داستان مشخص کننده منبع الهام آن است و این که یک تجربه زیستی چگونه می تواند به راحتی تبدیل به یک داستان ساده و زیبا شود. ذوق و قریحه نویسنده در این متن کاملا خود را به رخ کشیده. هم از لحاظ نامگذاری که خیلی هم داستانی است و هم شیوه و ایده تبدیل یک اتفاق ساده به یک داستان.
نکته قابل تامل فقط در دوستی راوی با غول است. ما جایی نداشته ایم که این دو با هم دوست شده باشند تا شاهد قهر کردنشان باشیم. شاید جمله ای یا نکته ای که دلالت بر ناراحتی راوی یا کل خانواده از دست غول بکند بهتر باشد.
ولی نوشته خیلی داستانی و زیباست. ممنون از شما.

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی