تعویض


تعویض
نویسنده : الهه ایزدی
امتیاز اعضاء : 2
امتیاز منتقدین : 10
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

دیگر نیازش نداشتم. باید حذف می‌شد. در ترمینال باران را تندتر کردم که زودتر برود. خودکار را از دستم گرفت و نوشت "باران قطع شد ... فصل یازده: بازگشت."

نقد داستان : نباید تصور کنید خواننده می تواند تمام جاهای خالی را پر کند. خیلی ها هستند که از فضای ذهنی ما دور بوده و از سر اتفاق می توانند خواننده متن شما باشند. آن دور بودن از فضای ذهنی سبب می شود جاهای خالی را نتوانند که پر کنند. در این داستان به نظر نویسنده ای را داریم و شخصیتی که باید از صحنه داستان حذف بشود اما خودش چنین میلی ندارد. نویسنده با تندتر کرده باران می خواد او را از صحنه خارج کند اما شخصیت با دخالت در تقدیرش به فصل بازگشت می پردازد.
در عین این چالش یک ایده داستانی هم داریم و آن این که شخصیت ها مستقل از خالق شان می توانند در سرنوشت خود شریک باشند و یا حتی مستقل.
موضوع نوشته خوب است اما تنها مشکل مهم آن نامفهوم بودن برای خواننده غیرتخصصی است. خود خواننده تخصصی هم البته به زحمت این را می گیرد. شاید باید کمی مشخص تر حرکت کنید.

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی