غُربت


غُربت
نویسنده : سیما رزمجو
امتیاز اعضاء : 10
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

دلش عجیب گرفته بود،نقشه را از وسط کتاب قطور و قدیمی بیرون کشید. چشمهایش را روی نقشه چرخاند.انگشت سبابه اش را آرام چندبار روی نقطه مورد نظر کشید، خیلی دوست داشت الان آنجا می بود،اشک در چشمانش حلقه زد،نگاهش روی آن کشور ماند...ایران...

نقد داستان : خوب شروع کرده اید. تعلیق هم دراید. کلمات نقشه و قطور و قدیمی هم به سبب آهنگی که با صدای "ق" پیدا کرده اند زیبایی و لذت خوانش خوبی دارند. اما پایان بندی خیلی صریح و شعاری شده. باید جور دیگری آن را نشان بدهید. همه چیز ساده و مفهوم پیش رفته به جز همان تکه آخر که تمام معادله را خودتان حل کرده اید و به خواننده مجال دخالت و ورود در متن نداده اید. لذت و جذابیت داستان امروز یکی در این است که خواننده خودش بتواندد آ« را کامل کند و به جواب برسد.
لزومی هم ندارد به کلمه کشور اشاره کنید. وقتی نام ایران برده می شود دیگر نیازی به گفتن کلمه کشور نیست. مثلا اگر گفته بودید "نگاهش روی ایران ماند" هم کافی بود. به جای "می بود" هم "بود" کافی است. همان معنا را می دهد.

نظرات

سیما رزمجو : باسلام. سپاسگزارم از استاد گرانقدر بابت زحمات شما و اینکه وقت میگذارید و داستان های ما را با حوصله تصحیح و بررسی میکنید. انشاءالله تندرست باشید.

سیما رزمجو : باسلام. سپاسگزارم از استاد گرانقدر بابت زحمات شما و اینکه وقت میگذارید و داستان های ما را با حوصله تصحیح و بررسی میکنید. انشاءالله تندرست باشید.

: باسلام. سپاسگزارم از استاد گرانقدر بابت زحمات شما و اینکه وقت میگذارید و داستان های ما را با حوصله تصحیح و بررسی میکنید. انشاءالله تندرست باشید.

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی