نقد داستان : تلفیقی از دو صحنه را داریم که در قالب بازی با نام ترمه و در عین حال گذر نزدیکی از زمان ارائه شده اند. در صحنه اول ترمه به نوعی پارچه اشاره دارد و شخصیت داستان که هنوز نمی دانیم کیست و نامش چیست به نظر دارد خانه را مرتب می کند. این مرتب کردن خانه انگیزه و نشانه زندگی است. این که گفته شده ساعت قدیمی بابا به ما نشان می دهد که شخصیت دختر خانه است. این بخش گشایش داستان را شکل داده.
در بدنه داستان گذر زمان را درایم که با تیک تاک زمان نشان داده شده. ساعت قدیمی بابا کارکردش در نشان دادن زمان بوده و زندگی که شاید سال ها جریان داشته. اما اینک تیک تاک زمان دارد به سمت نیستی می رود.
در که باز می شود برای کسی یا توسط کسی نیست. آوار معمولاً نشانه زلزله است. و لذا به نظر می رسد زلزله آ»ده و دخر خانه زیر آوار مانده و مرده است.
ویژگی های دیگر نوشته یکی در "هیچ کس نبود" قرار گرفته که جمله ای دو پهلو شده. هم اشاره به این دارد که کسی نبوده که در زده باشد و پشت در باشد و هم اشاره به این دارد که دیگر کسی زنده نمانده است.
پایان بندی نوشته هم نام شخصیت را به ما می گوید و این که دختر اسمش ترمه بوده و به نظر غیر از ترمه کسی منزل نبوده و تنها اوست که زیر آوار مانده.
البته این "جز ترمه..." اکر در تضاد با هیچکس نبود تلقی شود می تواند دلالت بر زنده ماندن ترمه هم بکند چون وقتی می گوییم هیچکس نبود یعنی همه مرده اند و وقتی می گوییم "جز ترمه..." و چشمان او را باز گذاشته ایم یعنی در تضاد با آن هیچکس نبود ترمه هست و چشمانش هم زنده است. پس می توان این برداشت را هم داشت.
استفاده خوبی از سه نقطه دارید. گذر زمان خیلی ساده و غیرمستقیم نشان داده شده. زبان هم از لحاظ ادبیت متن و نیز از لحاظ تناسب قالب و نوع داستان بسیار خوب است.
در کل داستان زیبایی شده و ممنون از شما.