نقد داستان : این متن بیشتر یک دلنوشته است تا داستان. واکنش احساسی نسبت به یک موقعیت است تا شکل گیری گره و گره گشایی. پرواز دادن کبوتر الزاما نشانه رهایی آن از اسارت نیست. گاهی ما کبوترها را از سرمهربانی هم دست می گیریم. بنابراین نمی شود گفت کبوتر به رهایی رسیده تا بدین ترتیب آن را گره گشایی بدانیم.
از طرفی کدام حرم هم مشخص نیست یعنی داستان در تعیین مکان خودش نیز موفق عمل نکرده. نشانه ای نداریم تا این حرم را حرم امام رضا (ع) بدانیم.
شخصیت هم نامشخص است که البته می تواند نفطه قوت داستان هم باشد. عام بودن شخصیت ها در کنش های غیرخاص، قابل پذیرش است.
اما همان طور که ملاحظه می شود همه چیز در سطح کلی مانده و فقط احساس است که نسبت به بقیه چیزها گویاتر و مشخص تر به نظر می رسد.