پس چرا نمی آیی؟! وهجوم سوالاتی که جوابشان را نمی دانستم. پاهایم سست شده بود و سنگینی قلبم را تحمل نمی کرد. صدای تیک تاک ساعت قدیمی، زمان را برایم تداعی می کرد، دَنگ... دَنگ... ساعت 8شب.بُغضی غریب گلویم را می فشرد، باران بی امان می بارید، چتر نداشتی. بازهم در اوج نا امیدی از پشت پنجره ی بخار گرفته، کوچه سرد و تاریک را نظاره کردم. اینبار، کوچه مه آلود یک عابر داشت؛ چشم هایم خندید.
نقد داستان : هر نکته ای برای پررنگ شدن نیازمند زمینه است. نقطه سیاه در زمینه کاغذ سفید خیلی زود خود را نشان می دهد همان طور که لکه ای بر لباس سفید اگر بیافتد. ما در این داستان انتظار را به تماشا نشسته ایم اما انتظار باید چگونه نشان داده شود تا به چشم بیاید؟ معمولا این عناصر به عنوان زمینه برای پررنگ نشان دادن انتظار، موثر هستند:
سختی بازگشت: باید همواره به گونه ای توصیفات انجام شوند که امکان آمدن شخصیت سخت نشان داده شود و یا حتی غیرممکن. این سختی بازگشت هم تعلیق را پررنگ می کند و هم به بازگشت اهمیت و جلوه بیشتری می دهد.
شما سختی را فقط در احساس شخصیت راوی نشان داده اید. هیچ مانع و مشکل دیگری را شاهد نیستیم. البته باران نمی تواند سختی خاصی باشد مگر صحبت از سیل بشود. باران فقط یک مزاحمت است و بس و تا حد یک سرماخوردگی پیش می رود.
دلیل رفتن: باید بدانیم شخصیت برای چه رفته و به دنبال چه رفته. اگر کسی از قتل و غارت باز می گردد همان بهتر که باز نگردد. خوشحال هم می شویم تازه. اما در سوی دیگر قضیه وقتی بدانیم برای چه رفته و در پی چه رفته ، بیشتر هم می توانیم با او پیوند بخوریم. دلیل مثبت باعث گره خوردن مثبت ما با شخصیت می شود.
ما نمی دانیم شخصیت چرا نبوده و کجا بوده. این از خلأهای داستان است.
روابط شخصیت ها: روابط بین شخصیت ها بر احساس خواننده هم تاثیر می گذارد. رابطه دختر و پدر، احساسی متفاوت از رابطه پسر و پدر بر مخاطب می گذارد. همین طور رابطه زن و شوهر و رابطه مادر و فرزند. پس به نوع رابطه شخصیت ها باید توجه داشت.
این ها چه کسانی هستند؟ نشانه ای در متن شما وجود ندارد که بفهمیم این ها زن و شوهر هستند یا کسان دیگری.
اضافاتی هم دارید برای نمونه " صدای تیک تاک ساعت قدیمی، زمان را برایم تداعی می کرد". مگر تیک و تاک ساعت قرار بوده چه چیزی را غیر از زمان تداعی کند؟ البته به نظر قصد داشته اید چیزی نظیر این بگویید: " تیک و تاک ساعت از رفتن و گذشتن زمان خبر می داد". که تداعی از دست رفتن وقت و بازنگشتن دارد.
نکات اشاره شده را اصلاح کنید به نظر به یک داستان نزدیک تر می شویم.