رهایی


رهایی
نویسنده : امیر صمدی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

زیرچشمی نگاهش می کنم و آهسته رد می شم. نشسته روی تاب و چرت می زنه. چرتش پاره می شه، من رو می بینه و باز شروع می کنه. بذار برم،بذار برم،بذار... نعره می زنم خفه شو. تا حالا به کدوم یکی از حرف های من عمل کردی؟ تو اصلا همدم خوبی نبودی. باید بجای تو سگ میاوردم. این بار جیغ می زنه و می گه بذار برم،بذار... میدوم سمتش، قفسش رو پرت می کنم، لگد می زنم. به خودم که میام بال و پر درهم شکسته و بدن خشکیده اش رو لابلای قفس می بینم.

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی