اشک ها و لبخند ها


اشک ها و لبخند ها
نویسنده : زهرا فرح پور
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

اشک ها و لبخندها

گرد و خاک همه جا را گرفته، صدای روضه عربی و فارسی در هم پیچیده و صداها و لهجه ها در هم تنیده شده، چهره ها آفتاب سوخته و پاها خسته و زخمی است، پسر بچه در میانه جمعیت بر سینه می زند، مردی قوی هیکل، با پای برهنه و لباس خاکی، آشفته حال و خسته، ناخواسته زمینش می زند.همه چیز در نگاه پسرک تاریک و اشک آلود می‌شود.
مرد می ایستد...
پسرک برشانه های مرد نشسته، دستش را دراز کرده تا آسمان را بگیرد، لبخند میزند و دست می‌چرخاند پرچم های اطراف مسیر را تاب می دهد، انگشتان کوچکش به پرچم بزرگی گره می خورد و نوشته پرچم رخ می‌نماید:
«ما رایت الا جمیلا».

نظرات

ارسال
تازه ها
زهره باغستانی

عیدی

زهره باغستانی

شماره۸۳۹

زهره باغستانی

سرخ

سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی