نقد داستان : این داستان ده کلمه ای هم گرفتار همان نقیصه عمومی نوشته های کوتاه است یعنی نداشتن جذابیت و ارزش داستانی. ارزش داستانی ارزشی است که خواننده برای متن قائل می شود و این ارزش حاصل میزان تکان و تاثیری است که خواننده از خوانش یک نوشته بدان می رسد. هر چه خواننده تحت تاثیر احساسی بیشتر یا فکری بیشتر قرار بگیرد میزان ارزش داستانی بیشتر خواهد بود.
در این متن ما سرگذشت داریم اما این سرگذشت چقدر برای خواننده ارزش خوانش پیدا کرده؟ متونی هستند که بدون پرداخت درست و کامل برای مخاطب مفهوم و تاثیر نخواهند داشت. باید وارد جزئیات آن ها شد تا برای مخاطب مفهوم شوند. بدون جزئیات دقیق، مخاطب با نوشته و به خصوص با شخصیت پیوند نمی خورد. در متونی که شخصیت و سرگذشت او محور اصلی داستان هستند باید این جزئیات به درستی رقم بخورند.
این نوشته نتوانسته در برقراری ارتباط بین راوی و مخاطب، عمیق عمل کند. مخاطب متوجه بار احساسی داستان می شود اما این کافی نیست. این متن نیازمند پردازش بیشتر و احساس بیشتر است. چه بسا که برخی این را نتیجه ضعف درونی شخصیت بدانند که نتوانسته درونیات خود را به کسی که دوستش دارد نشان بدهد.
از مزیت های این نوشته یکی اما آن است که جنسیت متن مشخص نیست. خوبی این نکته در این است که هم مخاطب مذکر و هم مخاطب مونث میتوانند خود را در جای راوی تصور نمایند و با آن همزاد پنداری کنند.