خانه ما


خانه ما
نویسنده : تبسم قاصدک
امتیاز اعضاء : 5
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

پسرک کنجکاو بود،تا بفهمد در صندوقچه کوچک مادربزرگ چه چیزی است.
پس یک روز از مادربزرگ پرسید.
مادربزرگ با لبخند به نوه اش گفت:می خواهی بدانی؟
پسرک با خوش حالی گفت:البته.
مادربزرگ از میان صندوقچه اش چیزی برداشت. و به دست نوه اش داد، و گفت:این تنها یادگاری من از خانه است.
پسرک گفت:یه سنگ !!! از کدام خانه؟
مادربزرگ آهی کشید و گفت:از تنها خانه یمان فلسطین....

نقد داستان :
داستان خوب و جالبی شده. خیلی ساده آغاز می شود و خیلی ساده اما معنادار تمام می شود. این نوشته البته به نظر یک داستان حوزه کودک و نوجوان است تا یک داستان کوچک. اما می شود آن را به عنوان یک داستان کوچک هم پذیرفت. دامنه کلمات و شخصیت ها و لحن داستان به گونه ای است که می تواند آن را برای مخاطب کودک و نوجوان هم مناسب سازد و این نکته جالبی است که به این نتیجه برسیم برخی داستان های کوچک هستند که می توانند داستان کودک تلقی شوند.
کنجکاوی پسرک تعلیق خوبی ایجاد کرده و معمایی را مطرح کرده که خواننده مایل است بداند پاسخ آن چیست.داستان خیلی راحت و ساده هم پیش رفته و کنش ها و واکنش های بعدی هم خیلی طبیعی هستند. پاسخ معما نیز جذابیت های احساسی خیلی خوبی دارد. برخی خاک وطن را با خود بر می دارند و برخی نظیر فلسطینی ها تکه ای از خانه خود را.
شخصیت مادر بزرگ نیز این را می رساند که قضیه دوری از خانه خیلی قدیمی و تاریخی شده. حضور نوه هم نمادی از عدم فراموشی و مقاومت و امید است.
خانه نشانه ای از سرزمین و تعلق است. تکه ای از خانه یعنی تکه ای از سرزمین و این یعنی مالکیت.
در کل داستان خیلی خوب چیدمان یافته و به نظر در حوزه داستان مقاومت فلسطین می تواند نمونه موفقی باشد.

نظرات

ارسال
تازه ها
نجمه جوادی

تولد

نجمه جوادی

بودن و نبودن

زهره باغستانی

امانت

زهره باغستانی

قرار عاشقی

زهره باغستانی

به نوبت

زهره باغستانی

خالی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی