داوری
نویسنده : فاطمه عرباسدی
امتیاز اعضاء : 1
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
معلم، برگههای طراحی دانشآموزان را روی تختهی وایت برد چسباند.
با اعلام آراء محراب نفر اول اعلام شد. محراب از پشت میز بلند شد و برای دوستانش به علامت تشکر لبخندی زد و سری تکان داد.
ناگهان در کلاس به صدا در آمد. آقای مدیر و بازرسانی از آموزش و پرورش پشت در بودند. آنها با سلام و گشاده رویی وارد کلاس شدند.یکی از بازرسها درباره فعالیتِ دانش آموزان در آن زنگ پرسید.
معلم پاسخ داد که: این زنگ طراحی داشتیم و بهترین طراحیها را روی بُرد چسباندیم.
بازرس پشت به دانشآموزان، نگاهی به طراحیهای روی بُرد انداخت. دستش را روی یکی از طراحیها گذاشت و گفت: انصافا این معرکه است! حتما این طرح برنده شده، درست میگم؟
بچهها مبهوتانه بازرس را نگاه کردند.
معلم، محراب را دید که بغض کرده و با بازویش گوشهی چشمانش را فشار میدهد.
معلم گفت: همهی اینکارها معرکه هستند.
بعد همانطور که نیمنگاهی به مدیر داشت، دستش را روی یکی از طراحی های ساده گذاشت و ادامه داد: این کار با اکثریت آراء اول شده!
بازرس نگاهی از روی تعجب به آن طرح ساده انداخت. میخواست چیزی بگوید که مدیر صدایش را بالا برد و با هیجان گفت:
به به! چه پیشرفتی! حتما این کار آقا محرابه، درسته؟
بچه ها یکصدا گفتند: بله آقا..بعلله!
بازرس که گیج و منگ شده بود لحنش را عوض کرد و با ملایمت گفت: ببینیم آقا محراب کیه که مدیر هم پیشرفتش رو متوجه شده!
محراب بلند شد.
اشک در چشمان بازرس جمع شد. خودش را به میز محراب رساند و سرش را بوسید.
محراب در تصادفی، هر دو دستش از ساعد قطع شده بود.
نقد داستان : داستان برای مخاطب کودک و نوجوان می تواند جذاب باشد اما برای مخاطبین جدی داستان کوتاه اصلا دارای کیفیت لازم در پرداخت نیست. البته این نوشته شاید در حجم به داستان های کوچک هم نزدیک شده باشد اما سیستم پرداخت و جلو رفتن داستان بیشتر به داستان کوتاه شبیه است تا داستان کوچک. اضافاتی که دارد یکی از این دلایل می تواند باشد که نوشته داستان کوتاه است تا داستان کوچک.
متن بیشتر مضمون محور حرکت کرده و اگر چیزی را برای مضمونش لازم می دیده استفاده کرده است بدون آن که خود را نگران فرم و پرداخت نماید. تلاش شده تا داستانی احساسی نوشته شود و مهم نبوده چه میزان منطق و باورپذیری در آن وجود داشته باشد.
شاید مشخص شدن این که شاگردها کلاس چندم هستند می توانست به میزان احساس متن کمک بیشتری بکند.
فاطمه عرباسدی : سپاس بیکران.
ارسال