نقد داستان : این نوشته را بایست در زمره داستان های شش کلمه ای نقد کرد. داستان های شش کلمه ای هم داستان هستند و تابع قواعد کلی داستان نویسی. یک قاعده غیرمستقیم گفتن است و این که نتیجه یا راه حل و پاسخ خیلی مستقیم و خشک به خواننده انتقال پیدا نکند.
تکه اول این نوشته و همچنین بدنه داستان یعنی در مجموع پنج کلمه اول خیلی خوب هستند. باعث شده اند موقعیت خوبی شکل بگیرد و هیجان و جذابیت خوبی هم دارد. از طرفی یکی از مشکلات امروز ماست. این پنج کلمه حتی دارای پیرنگ هم هستند یعنی رابطه علت و معلولی خوبی هم شکل داده اند. گره داستانی هم داریم که همان مزاحمت است.
اما پایان داستان و کلمه ششم خیلی مستقیم و خشک و ناگهانی همه مشکلات را حل نموده و داستان را بدون رسیدن به نقطه اوج تمام کرده. البته ضرورتی ندراد که داتسان شش کلمه ای باشد و بماند. می تواند به اندازه لازم طول بکشد و پایان بندی بهتر هم بشود. نباید در قید اندازه بود بلکه باید داستان گفت. اندازه داستان را خود داستان باید تعیین کند.
حتما پایان داستان را عوض کنید و کمی غیرمستقیم تر و معنادارتر و البته داستانی تر آن را بنویسید. چیزی که خواننده انتظار آن را ندارد و یا چیزی که خواننده را تحت تاثیر احساسی و حتی فکری قرار دهد.
نام داستان جالب است. نشان دهنده بیگناهی واقعی است. این موقعیت را در پایان بندی باید به طور غیرمستقیم استفاده کرد.