«شمال» از پشت پنجره منظرهی زیبایی پیش رویش بود. قهوهاش را سر کشید. صدای کودکی نگاهش را به آخر سالن کشاند. _مامان بیا بریم رو اون صندلی. برای لحظاتی چشمانش به روی مادرِ کودک خیره ماند. خودش بود؟ پروین جاویدنیا
نظرات