قرمز (بازنویسی)


قرمز (بازنویسی)
نویسنده : مجید پیرحیاتی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

تا نصفه تو سطل بود، میخواستم کمکش کنم. چراغ داشت قرمز می شد، یهو با یه تراول تو دستش دوید سمتم گفت همه گلهاتو میخرم.

نقد داستان : داستان به سبب پایان غیرمنتظره آن جذاب شده اما بارها گفته ایم که باید از تکراری شدن این قالب داستان نویسی که تمام بار داستان را بر شوک پایانی میگذارد کمی دوری کنید. چنین داستان هایی دارند کلیشه می شوند و تکراری و رفته رفته دارند جذابیت خود را از دست می دهند. علی ایحال همه چیز داستان خوب است جز تکه آخر که اگر جمله نهایی را در قالب جمله مستقیم می آوردید خیلی بهتر بود تا نقل قول غیرمستقیم. به این صورت که: دوید سمتم گفت " گل هات همه چند؟"
این شکل هم متن را دارای تنوع می کند چرا که فقط توصیف و شرح خبر ندارد بلکه دیالوگ هم دارد و هم همان محتوای مورد نظر شما را حفظ کرده است. شخصیت های ملموس و باورپذیری دارید. گرچه مشخص نیست راوی داستان چه کسی است و فقط در این حد می دانیم که یک گلفروش خیابانی است آن هم به واسطه برداشت از جمله آخر . منتها مذکر و مونث بودن یا سن و قیافه حتی، هیچ چیزی نداریم. البته برای این مضمون هیچکدام هم مهم نیست و شما تابع اصول کوچک نویسی درست عمل کرده اید چرا که تا حدی از شخصیت گفته اید که لازم بوده و نه بیشتر.
متن هیچ اطاله ای به نظر ندارد. معمای اهمیت قرمز شدن چراغ هم در همان انتها مشخص شده.

نظرات

ارسال
تازه ها
نجمه جوادی

تولد

نجمه جوادی

بودن و نبودن

زهره باغستانی

امانت

زهره باغستانی

قرار عاشقی

زهره باغستانی

به نوبت

زهره باغستانی

خالی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی