ساعت 2 بعد از ظهر
نویسنده : مجتبی بنیاسدی
امتیاز اعضاء : 1
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
تازه زنگ خورده بود. موبایلم را نگاه کردم. فاطمه پیغام گذاشته بود.
- سر راه، خیارسبز بگیر، سالاد شیرازی درست کنم.
زودتر از بچهها از مدرسه خارج شدم. تاکسیها پشت سر هم منتظر بودند. شیشهی یکی از تاکسیها پایین بود. راننده، دو دستش را روی فرمان گذاشته بود و پشانیاش را به پشت دستها. کیفم را توی ماشینم گذاشتم، تابلوی زرد روی ماشین را دیدم. نوشته بود:
- تاکسی حجاب.
نقد داستان : یک نکته مهم در نوشتن داستان کوتاه دانستن نقطه آغاز و پایان است. بهتر است ارتباطی موضوعی میان این دو باشد. این نکته باعث می شود داستان به سمت تمرکز پیش برود و جلوی اطاله متن گرفته شود. در داستان شما عنصر مشترک میان گشایش و پایان بندی شخصیت است. موضوع داستان ربطی به گشایش پیدا نمی کند. دو سطر اول داستان را می شود حذف کرد و اگر اطلاعاتی برای داستان نیاز است (مانند پیامک فاطمه) می شود آ« را در خطوط بعدی هم گنجاند.
از طرفی داستان کوچک داستان حذف است. تمام آن مطالب اول را می شود حذف کرد بدون این که به اصل داستان لطمه بخورد. شما داستان بامزه ای دارید که حکایت از سوار شدن یک نفر در تاکسی بانوان دارد. همین محور تمام متن باید باشد. جملات مدرسه و کلاس ارتباط موضوعی با این ندارند. داستن شما را می شود این گونه خلاصه کرد :
"فاطمه پیامک داده بود "سر راه، خیارسبز بگیر، سالاد شیرازی درست کنم." زودتر از بچهها از مدرسه خارج شدم. تاکسیها پشت سر هم منتظر بودند. راننده تاکسی اولی، دو دستش را روی فرمان گذاشته بود و پشانیاش را به پشت دستها. کیفم را که توی ماشینم گذاشتم، تابلوی زرد روی ماشین را دیدم. نوشته بود:
- تاکسی حجاب."
چند جابجایی و چند کلمه ای اضافه کردم اما جاهایی را هم حذف کردیم. در اینجا نحوه کوتاه کردن و حفظ ارتباظ موضوعی را یاد بگیرید. مقایسه دو متن نحوه حفظ ارتباط در عین انجام حذف را نشان می دهد.
: سلام
تشکر. نکات عالی و به جایی بود.
ارسال