مهمان ویژه
نویسنده : مریم دوست‌محمدیان
امتیاز اعضاء : 5
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
مهمان ویژه
به همراه نیروهای جهادی، وارد غسال‌خانه شد. آماده شد برای کار. زیپ گان را بالا کشید. زیپ کاور میّت را پایین کشیدند. چیزی که دید شوکه‌اش کرد. زبانش بند آمده بود. چشمانش بین حیرت و باریدن، معطل مانده بود. میثم بود. همکلاسی قدیمی و رفیق صمیمی. مدت‌ها بود دنبالش می‌گشت. حالا پیدایش کرده.
نقد داستان : داستان موضوع خوبی دارد اما کمی در پردازش باید دقت کنید. می توانید با ادغام جملات از تعداد کلمات کم نمایید. یا حتی برخی حذفیات داشته باشید. برای مثال "آ»اده شد برای کار" اضافی است. زیپ گان را بالا کشید یعنی لباس مخصوص را پوشیده و لذا آماده کار است. یا در ادامه دو جمله دیگر را با هم اینچنین ترکیب کرد: "زیپ کاور میّت را که پایین کشیدند شوکه شد و زبانش بند آمد." این ترکیب محتوای جملات را تغییر نمی دهد.
جمله آخر هم چون به عنوان یک جمله مستقل و کامل نوشته شده از لحاظ دستوری ایراد پیدا کرده چرا که در شکل فعلی به زمان حال کامل اشاره دارد. باید حتما بنویسید "کرده بود" تا این هم گذشته شود.
اما در مجموع داستان خوبی است. گرچه شاید برای بیشتر کردن حس همدردی مخاطب می توانستید از گذشته این دو و ارتباط و دوستی شان باز هم بگوئید و به خاطرات راوی از میثم بپردازید اما اگر صرفاً بخواهیم به مشکل کرونا و مرگ هایی این چنینی اشاره کنیم همین متن کافی است.
ارسال