قول مردانه


قول مردانه
نویسنده : امیر
امتیاز اعضاء : 1
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

بابا! داریم کجا می ریم؟
نمی دونم.
چرا مامان نیومد؟
رفت...
چرا گذاشتی بره؟
دنبالمون می اومد که... پسرم! قول میدم یه روز، توی دنیای قشنگ تری دوباره دورهم جمع بشیم؛ دیگه باید بخوابی. پسرک سر روی زانوی مرد گذاشت. دریای سیاه توفانی شد. مرد پسرک را در آغوش گرفت. موج ها یکی پس از دیگری برخاستند و فرود آمدند، تا اینکه از تکه های قایق دست برداشتند.

نقد داستان : این نوشته به سمت کلی گویی بیشتر حرکت کرده. تمرکز بر دیالوگ پدر و فرزند خوب بوداما به سمت کلی گویی حادثه حرکت کردید. خواننده از کلی گفتن به جایی نمی رسد. مثل این که بگوئیم در حادثه تصادف در جاده ده نفر کشته شدند. این خبر مهم است اما چون کلی گویی است خواننده فقط به عنوان یک خبر دردناک با ان روبرو می شود. اما اگر از بین این ده نفر دو شخصیت انتخاب شوند و مسائلی از زندگی این دو گفته شود به طوری که حادثه تصادف برای این دو پررنگ تر شود خواننده هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. برای نمونه فرض کنید دو نفر از میان این ده نفر نامزدی باشند که در لحظه تصادف در حال صحبت پیرامون خرید انگشتر عروسی باشند. آن زمان تصادف خیلی معنادارتر می شود. در نوشته شما ما چیزی نداریم که بتواند خواننده را از لحاظ احساسی متمرکز کند و تحت تاثیر قرار دهد. صحبت از مادر هم خیلی کلی است. باید دیالوگ ها یک اهمیت معنایی داشته باشند و یا از مسائلی بگویند که حس اندوه را در خواننده زنده کند. رازی را برملا کند و یا حقیقتی را فاش کند. یا حتی طنز بشود. مثلا بچه سئوال کند: - چرا مامانو نیاوردی؟ / - دو تا جلیقه نجات بیشتر نبود.
این یعنی یکی را برای بچه برداشته و دیگری را برای خودش. بهر حال روی چیزی متمرکز شوید و از کلی گویی دوری کنید.

نظرات

ارسال
تازه ها
نجمه جوادی

تولد

نجمه جوادی

بودن و نبودن

زهره باغستانی

امانت

زهره باغستانی

قرار عاشقی

زهره باغستانی

به نوبت

زهره باغستانی

خالی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی