مصلوب
نویسنده : مریمالسادات علویان
امتیاز اعضاء : 12
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
زن، ترسان روی تخت دراز کشید و در حالی که ضربان قلبش را در گلو حس میکرد،
دستها را به دو طرف باز کرد...
داشت به مادر بودن فکر میکرد
و حسی که تازه در او متولد شده بود...
کمی بعد چشمهایش را بست
و زیر لب گفت
"خداحافظ مامان جان"
نقد داستان : این داستان به دنبال هدف و منظور خاصی بوده اما در دادن نشانه های لازم کمی نقص دارد. روند حرکتی داستان را با هم مرور کنیم و ببینیم کجا یک تابلو و نشانه کم گذاشته اید. اگر بخواهیم داستان را معنادار بگیریم باید آن را چنین برداشت کرده باشیم که زنی باردار شده اما تصمیم به سقط جنین دارد و صحنه ی حاضر ،صحنه ای است که زن روی تخت دراز کشیده و منتظر سقط بچه است.خوب در این مسیر نشانه ها را گام به گام مرور می کنیم:
زن حامله است : چند نشانه داریم که این را نشان می دهد و به یقین هم می رسیم. خط سوم و خط چهارم و خط آخر نشانه های این برداشت هستند.
تصمیم به سقط جنین : این جا نشانه لازم را نداریم. در انتهای نوشته آن سطر آخر ضرورتاً بر سقط دلالت نمی کند. شاید کشتن خودش باشد. زن باردار شاید شده بوده اما تصمیم به خودکشی هم داشته یا گرفته و این خداحافظی، خداحافظی خود اوست. دلیلی که این حرف را رد بکند نداریم.
اگر نگاهی هم به عنوان داستان تان داشته باشیم. "مصلوب" دلالت بر بیگناهی دارد. وقتی زن دستانش را به دوطرف باز می کند حکم مسیح مصلوب را دارد. چرا باید او را مسیح بدانیم؟ آیا باز به همان نکته ی بارداری ناخواسته و در نهایت خودکشی بازمی گردد؟ پس این خداحافظی می تواند خودکشی وی تلقی گردد تا سقط جنین.
نویسنده نباید داستان را از ذهن خود بخواند بلکه از روی نشانه ها و تابلوهای راهنما باید داستان خوانده شود. این جا تابلو کمی نقص دارد.
از این که تلاش کرده اید خیلی صریح نباشید و مستقیم حرف نزنید باید قدردانی کرد البته ساده و راحت گفتن قاعده اصلی داستان کوچک است. با این حال خیلی زیادی صریح نبوده اید و تکه آخر این ایهام را دارد.
حالا یک نگاه دیگر هم به داستان داشته باشیم و البته بر اساس نظریه داستان مطلوب. این نظریه را من در جلد دوم از کتاب خودم با عنوان "داستان مینیمال غربی" آورده ام. این نظریه می گوید هر کس حق دارد برداشت خود را از داستان کوچک داشته باشد و هیچ داستانی یقینی و صددرصد نیست. اما هر جا داستان مطلوب تر و کامل تری بدست آمد آن می تواند همان داستان متن باشد. در این نظریه به قصد و نیت نویسنده توجه ای نمی شود و البته نیز باید همین طور باشد چرا که نشانه ها باید حرف بزنند و نه نویسنده. لذا هر برداشتی که خواننده ای از این داستان بکند همان برداشت درست خواهد بود تنها و تنها به شرطی که داستان کاملی برداشته کند که در این جا هر دو برداشت و داستان کامل هستند.
ارسال