امید
نویسنده : مژگان حضرتیان فام
امتیاز اعضاء : 9
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
ناامیدی مرگ است .اما سرطان خون امیدش را قطع کرد .
نقد داستان : این نوشته در زمره داستان های ده کلمه ای است. فردی را داریم که خواسته بر خلاف ناامیدی رفتار کند و به نوعی پیرو شعار اول داستان باشد و بدین ترتیب زندگی را بر مرگ ترجیح بدهد. اما بیماری سرطان خون این معادله را برهم زده است.
نداشتن جنسیت و نام برای این فرد یکی از تکنیک های کوچک نویسی است که به خصوص در کوچک نوشته های کلاسیک ایرانی مرسوم بوده و شخصیت ها را با حکیم و پادشاه و وزیر و خواجه و امثال این ها مشخص می کردند. عام کردن شخصیت و این که این شخصیت هر کسی بوده و می تواند باشد از ویژگی های داستان کوچک است.
این داستان هم دو تکه بوده و با تضاد میان دو تکه قصه شکل گرفته است. نکته جالب حضور شخصیت در یک حرف است و این قابلیت های شخصیت سازی را در داستان های کوچک نشان می دهد ( و البه در زبان فارسی). این حرف همان حرف "ش" در کلمه "امیدش" می باشد. اگر این "ش" حذف شود ما شخصیت نداریم. "امیدش" یعنی امید او و این او یعنی یک شخصیت که می تواند هر کسی باشد.
تکه اول نوشته البته دو برداشت را بدست می دهد: این جمله به همین شخصیت بازمیگردد یا این جمله در حالت کلی گفته شده و مخاطب مشخصی ندارد. اگر به همین شخصیت باز گردد یعنی در گذشته هم مساله ای وجود داشته که می توانسته باعث ناامیدی شود اما شخصیت تلاش کرده همچنان امیدوار باقی بماند تا این که سرطان خون از راه رسیده. در حالت کلی نوعی سفارش اخلاقی و فلسفی شده و از داستان خارج می شود. من حالت اول را توصیه می کنم که از داستان خارج نشوید. این ابهامی هم که در این مورد وجود دارد برخلاف قواعد کوچک نویسی است که تلاش می کند ساده و صریح باشد و قابل فهم.
داستان ده کلمه دارد اما در این ده کلمه ما احساس داریم و قصه و سرگذشت و این یعنی می شود داستانی را در ده کلمه گفت.
ارسال