عمود


عمود
نویسنده : اکرم جعفرآبادی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

ساقه بلند پتوس، به ستون وسط هال پیچیده و بالا رفته بود. پسرک پرسید:
«یه ستون برای این گل؟»
مادر خندید:
«به خاطر گل نیست»
«پس چی؟»
« خونه با وجود این ستون سر پا مونده، وگرنه خراب میشه»
صدای اذان به گوش رسید. مادر، سجاده‌اش را پهن کرد و با خودش حرف زد:
«کاش بتونیم دینمون رو هم سرپا نگه داریم»

نظرات

ارسال
تازه ها
عباس

خوابگرد

اکرم جعفرآبادی

تلنگر

عباس

خوابگرد

عباس

تیک

اکرم جعفرآبادی

نهضت طلا

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی