افسوس


افسوس
نویسنده : مهدیه باقری
امتیاز اعضاء : 10
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

توی اتاق انتظارنشسته بود، سر حرفو باهش باز کردم ،ازش اسم توراهیشو پرسیدم ، گفت :افسوس ..چشماشو بست،دستشو گذاشت روی شکمش ... آهی کشیدو گفت : از آخرین باری که بچه ی چهار ماهه مو سقط کردم ،ده سال گذشته ..

نظرات

ارسال
تازه ها
مهدیه باقری

افسوس

علی پاینده جهرمی

خرید در جنگ

نرگس جودکی

کولی

نرگس جودکی

قاتل عاشق

نرگس جودکی

ایثار

نرگس جودکی

ناموس

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی