علی‌اکبر


علی‌اکبر
نویسنده : زهرا غیاث آبادی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

پدر پیشانی جوانش را بوسید. روانه‌اش کرد به سوی  زندگی.
شب شد، فرزند نیامد. پدر بارها تماس گرفت بیشتر از صد مرتبه. جوابی نگرفت.
برایش نوشت: "جان پدر کجاستی؟"

نظرات

ارسال
تازه ها
مهرداد (روح اله)چیتگر

دایره

مهرداد (روح اله)چیتگر

هبوط

علی قاسمی

شنا

علی قاسمی

جوانمرگ

سید شهریار موسوی

چشم‌هایش

معظمه جهانشاهی

بزکوهی

بیشتر
پر بازدیدترین ها
رهاسادات عابدینی

اشک های صورتی

ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

علیرضا امینی

راست گفتم

زینب گلستانی

داستان کوچک

بیشتر
دات نت نیوک فارسی