گلوله را در تفنگ و تفنگ را روی سرم میگذارم قلبم به شدت میتپد نفس عمیقی میکشم
-رولت
ماشه را میچپانم نفسم بند میآید شانه ام بالا میپرد قلبم میایستاد و همه جا را سکوت فرا میگیرد
-رولت
آرام نفسم را بیرون میدهم و چشمانم را باز میکنم تفنگ را به نفر بعدی میدهم تفنگ را میگیرد تفنگ را روی شقیقهاش میگذارد ضربان قلبم بالا میرود نفس عمیقی میکشم دستانش میلرزد نفس عمیقی میکشد
-رولت
گلوله در میرود بدنم میلرزد مرد میافتد من میبرم پنج هزار دلار من تنها خارج میشوم گروه بعدی دسته جمعی وارد میشوند
-رولت