مهریه
✍️ ارسال داستان جدیدروز عقد، عروس گفت:
«برای اینکه همیشه بمانی،
مهریهام دست و پای چپت باشد؛
همان سمتی که قلبت میتپد.»
و کلامالله مجید را بر آن بست.
سالها بعد، از جبهه که آوردنش،
نیمهی راست پیکرش دیگر نبود.
آنچه سالم مانده بود،
قلبی بود
که با کلامالله
مهریه شده بود.
«برای اینکه همیشه بمانی،
مهریهام دست و پای چپت باشد؛
همان سمتی که قلبت میتپد.»
و کلامالله مجید را بر آن بست.
سالها بعد، از جبهه که آوردنش،
نیمهی راست پیکرش دیگر نبود.
آنچه سالم مانده بود،
قلبی بود
که با کلامالله
مهریه شده بود.
نویسنده: اکبر علیزاده اعتمادی
شهر: ملارد
تاریخ انتشار: ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
بازدید: ۱۵
امتیاز داور: ۰
امتیاز کاربران: ۱۰ (جمع کل) | میانگین: ۱۰ از ۱۰ (۱ رأی)
نظرات کاربران
هنوز نظری ثبت نشده است.