روی سنگ قبرش نوشته شده بود:"پیروزی تونزدیک است ای قدس"...
معلم گفت :بنویسید المعمدانی...بچه ها نوشتند.....ع ا ش و را...
معلمگفت : بنویسید المعمدانی...بچه ها نوشتند:ع ا ش و ر ا.......
کیسه به دست نزدیک سطل مکانیزه ای که نوجوانی تا کمر در آن فرو رفته بود شدم.تک سرفه ای کردم. متوجه من ...
مرد وقتی از بیمارستان ترخیص شد،مادرش قاب عکس نوه وعروسش را برداشت!...
خبرنگار بغض کرده گفت:دیگر هیچکس دربیمارستان المعمدانی رنج نمی کشد....
قانون جنگل قوچ گله و دو گوسفند دیگر که سر نترسی داشتند، بدون اعتنا به توصیههای دیگر رفقایشان، راه...
ظلم بغض راه گلویش را بسته بود . طبل مجلس را برداشت با تمام قوا کوبید : یا حسین ......
عروس انگشت جسد را با دستمال پاک کرد .سند را در کیفش گذاشت . روسری را مرتب کرد . پیام داد ... کا...