برقِ چشمهایش را ندیدم. برق رفته بود. برق آمد. او رفته بود. ...
(اصلاح داستانک قبلی) زن شیک پوش به زنی که رنگ به رخسار نداشت نگاهی کرد وگفت:" خوش به حالت که باردار...
_ کمردرد ،زانودرد، فشارخون ، میگرن ،یعنی حتما باید ضعف بینایی میگرفتی راضی بشی بیای دکتر؟ _ شاید...
_ کمردرد ،زانودرد، میگرن ،یعنی حتما باید ضعف بینایی میگرفتی راضی بشی بیای دکتر؟ _ آخه شاید یباردیگ...
من میمانم.تاوقتی دخترمان به سنی برسدخودش انتخاب کند، پیش من بماند یا تو. ...
حسین سکه را از جیبش درآورد وگفت: _اگه خط اومد من با نارنجک زیر تانک میرم وشهر رو نجات میدم ،اگه شیر...
پلیس جوان گفت:"مادرجان، چرا نمیگی آدرس خونهت کجاس؟ نمیگی بچههات ناراحت میشن؟" پیرزن وگفت:" اگر...
بعد از جنگ، وقتی معلم کارنامهاش را دید، پرسید:" چرا اسم نداره؟ بابات امضا کرده یا مامانت؟" پسرک، آه...
خانم شیکپوشی توی مطب، به زنی که رنگ به رخسار نداشت گفت:"خوشبه حالت،ده ساله دارم مداوا میکنم.خدا ش...