خواندنش هم حوصله سربر است؛ سقفِ سفید، سقفِ سفید، سقفِ ......
بس است دیگر بواام بواام زدن های مکرر، دست به زانو شو....
کافه آمده بود داخل ، میشناختمش ، مشتری ام بود ، دست مادر مریضش را گرفته بود ، محکم هم گرفته بود ،...
من .. امروز دقیقا سه روز است که خرابم، دلش را شکستم خیلی غر زد سرم که چه مرگم ست . کاش میشد بگوی...
زنش مجری بود. در طول روز خیلی کم میدیدش. وقتی دلتنگش میشد، تلویزیون را روشن میکرد....
بالاخره باردار شد اما کرونای شدید... ....
در میزنم پدرم بلند میگوید: "آمدم آمدم" میفهمم آیفون هنوز خراب است جعبه بامیه را سمتش میگیرم و روب...
من. تو. صف انتظار سونوگرافی. تپش قلب. شکم برآمده. منشی. اسم من. روی تخت. دستگاه سونو. تشخیص غده...
به نام شایستۀ ستایش عطر یاسی که نیست دخترک دستی به موهای کوتاهش کشیده، در کمد آینهای را باز میکن...