میرزا ملکمخان متولد جلفای اصفهان است. وی در سال 1312 به دنیا آمد و پدرش از اقلیتهای ارامنهای بود که به دین اسلام مشرف شده بود. اسلامآوردن پدر میرزا را برخی از پژوهشگران مورد تردید قرارداده و حتی آن را از روی مصلحتاندیشی سیاسی میدانند.
میرزا در ده سالگی برای تحصیل به فرانسه رفت. با توجه به این که او را از خانوادهای متوسط میدانند و پدری که سنگتراش بوده، استطاعات مالی او در تحصیل در اروپا جای تأمل دارد و هیچ بعید نیست حتی به سبب ریشه غیرمسلمانش بر او سرمایهگذاری کرده و با هزینه حامیان آینده خود به اروپا رفته باشد ضمن آن که همان طور که ذکر شد اسلام آوردن پدر وی هم چندان مورد تائید نیست. این ادعا که انگلستان در پشت پردهی شکلگیری شخصیت سیاسی او قرار داشته را حرکتهای سیاسی میرزا در دادن امتیازهای رویتر و لاتاری و نیز در تأسیس فراموشخانه میتواند مورد تائید قرار دهد.
سال تأسیس فراموشخانه را 1275 تا 1277 ق. گفتهاند و عملکرد اعضای آن که آمیخته با پنهانکاریهای سیاسی و مخفیکاریهای تشکیلاتی بود همواره شک و شبهه شاه قاجار را برمیانگیخت تا حدی که دستور انحلال آن را صادر کرد. به نظر میرسد میرزا به شدت حامی منافع انگلیسها بوده و در عین حال از حمایت ایشان نیز بهرهمند میشده است. خشم ناصرالدینشاه از او بابت خلافکاریهای مالی و سیاسیاش تنها به واسطه اعمال یک قدرت صاحبنفوذ میتوانسته خنثی شود چه در غیر این صورت بارها تا مجازاتهای بسیار سنگین پیش رفته است. همین حمایت باعث گردید او هرگز از سمتهای بالای سیاسی دور نشود و در نهایت نیز در زمان مظفرالدینشاه به عنوان سفیر ایران در ایتالیا عازم رم شده و در نهایت در همان جا در سال 1326 از دنیا رفت.
میرزا ملکمخان چهرهای دوگانه مینماید. از یک سو از آزادیهای فکری و اجتماعی حمایت میکند و از سوی دیگر خود را درگیر مسائل مالی کرده و در پشت پرده به فساد مالی مشغول میشود. چنین فردی را هرگز نمیتوان آزادیخواه و طرفدار پیشرفت مردم دانست.
جدای از فعالیتهای سیاسی او، ملکمخان در فعالیتهای فرهنگی نیز دستی داشت که از جمله آنان میشود به راهاندازی روزنامهای با نام قانون اشاره کرد. جالب این کهاین روزنامه در سال 1307 ه. ق. در لندن منتشر شد و تا 41 شماره دوام آورد.
او را گاه ستوده و گاه عوامفریب معرفی کردهاند. به عنوان چهرهای مترقی و پیشرو در نزد شماری از اهالی سیاست و فرهنگ مشهور بود و در نزد برخی دیگر متقلب و بیسواد و خائن شناخته میشود.
تأکید او بر تغییر الفبا و خط و زبان ایرانی، اهمیت آرای وی در نوع نگارش را برای ما پررنگ میسازد. از ویژگیهای نوشتاری او میشود این گونه یاد کرد:
- انتخاب کلمه
- وحدت متن
- سادگی متن
- صحت و سلامت دستوری
- ایجاز در کلام
میرزا ملکمخان به سبب ساختار خاص قلم خود سبکی را عرضه نمود که ملک الشعرای بهار آن را "مکتب ملکم خان" مینامد. عموم ویژگیهای یاد شده در مکتب ملکمخان، بذر سادهنویسی و کوچکنویسی را در نهاد و طبیعت ادبیات ما کاشتهاند.
در نثر ملکم و پس از او جملات بسیار کوتاهتر شدهاند. فاصله میان فعل و فاعل بسیار کم شدهاست.
از جملات متعدد وابسته و معترضه و تلمیحات بهایات و احادیث در نثر ملکم خبری نیست.
سجع و صنایع صوری نیز در نثر او دیده نمیشود؛ و جالبتر از همه این که نثر ملکم یک نفره
نیست و داستانگوست. او سخنش را از زبان راوی متکلم وحده بیان نمیکند بلکه مخاطبش
را در گفتگوهایی برساخته به چالش میکشد. او مستقیماً به وضع نثر فارسی حمله میکند و
حسن انشا را در «سهولت فهم مطالب» عنوان میکند.