شلیک


شلیک
نویسنده : محمد مهدی شعبان دوست
امتیاز اعضاء : 5
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

آنها حرفی برای گفتن به هم نداشتند. یکی از آنها خشاب هفت تیر را چرخاند و لوله تفنگ را در دهانش گذاشت. آب دهانش را قورت داد و دستش را روی ماشه گذاشت. چشمانش را بست و ماشه را کشید. تیری شلیک نشد. نفس عمیقی کشید و اسلحه را به نفر رو به رویش داد.

نظرات

ارسال
تازه ها
سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

لیلا طاهری نژاد

کادوی تولد

فرزانه فراهانی

اربا اربا

مونا سادات خضرائی

معجزه

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی