نذر
نویسنده : فاطمه نور محمدی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.
صدای اذان راشنید.همین که خواست نیت کند.نگاهش بر دست قطع شده اش خیره ماند در فکر فرو رفت وزیر لب تکرار کرد:" نذر نصفه ونیمه هم قبوله" ناقوس خمپاره تبسمی بر لب هایش نشاند.
ارسال