آبروداری


آبروداری
نویسنده : حسن حبیبی
امتیاز اعضاء : 0
امتیاز منتقدین : 0
برای امتیاز دادن به داستانها وارد شوید.

جلوی آینه موهایش را شانه میکرد و حرف میزد.
_ مامان یکی دو ساعت آبروداری کن دوستام میخوان بیان. رفتار عجیبی نشون ندی. اصلا چیزی نگو. باشه؟
صدای تاییدی از سمت مادر نشنید.
_باشه؟ شنیدی چی گفتم؟ مامان؟
مادر کف اتاق افتاده بود و دیگر آبروی دختر، برای همیشه حفظ میشد.

نظرات

ارسال
تازه ها
سیده هانیه هاشمی

انتظار

شهناز گرجی زاده

پاسدار

لیلا طاهری نژاد

زنجیر نادانی

لیلا طاهری نژاد

کادوی تولد

فرزانه فراهانی

اربا اربا

مونا سادات خضرائی

معجزه

بیشتر
پر بازدیدترین ها
ایمان نصیری

گیسوان طلایی

مهدیه باقری

ترمز

فرزانه فراهانی

جنگ

ایمان نصیری

آستین های خالی

ایمان نصیری

مصنوعی

بیشتر
دات نت نیوک فارسی