نقد داستان : داستان ساده خوبی است. خیلی مشخص و هدفمند مانند یک داستان کوچک واقعی. همه چیز هم داریم، هم موقعیت داریم و هم شخصیت و هم کنش و در مجموع این ها احساس. این که برای نشان دادن وضعیت مالی این زن او را در آزمایشگاه برده اید هم خیلی انتخاب خوبی است چرا که هم در حالت طبیعی زندگی او دچار مشکل مالی است و هم این که در چنین اوضاع بد مالی گرفتار دوا و درمان و مریضی هم شده است. یعنی وضعیت بد این زن دو برابر شده.
حرکت اول بچه در نشان دادن میلش به بستنی یک حرکت طبیعی به نظر می رسد. خوب است که طبیعی ترین کنش ها همواره اتفاق بیافتند. نباید به دنبال چیزی باشیم که خودمان می خواهیم بلکه باید اجازه بدهیم شخصیت خودش باشد. خیلی از اوقات شخصیت ها را خلق می کنیم و بر صحنه می آوریم تا خواسته های ما را انجام بدهند و حرف های ما را بگویند. از این همیشه باید پرهیز کرد. در داستان شما این اتفاق نیافتاده و شخصیت ها خودشان هستند. بچه هم الان خودش است. بدین ترتیب شخصیت طبیعی شده و قابل درک هم می شود.
همه چیز این داستان در روال طبیعی خودش خوش است اما تنها نکته ای که شاید آن را در چشم مخاطب نیاورد تکراری بودن سوژه است. خیلی داستان با این محتوا و سوژه داشته ایم و چون خواننده در داستان شما احساس تازگی نمی کند داستان برایش خیلی مهم جلوه نمی کند.
اگر می خواهید دیده شوید متفاوت باشید. اگر محتوا تکراری است باید فرم جدید باشد، زبان فرق کند، از راویه دیگری ببینید، بازی های زبانی داشته باشید، موقعیتی که کسی در آن قرار نگرفته را امتحان کنید، به هر حال باید تازه باشید والا این نوع داستان ها را همه بسیار خوانده اند. البته باز هم تکرار کنم که داستان کامل و خوب است و نقصی هم ندارد. تمام اصول داستان کوچک رعایت شده اند، شخصیت عام و زبان ساده و قابل درک. و حتی شاید موضوع آن به عنوان یک یادآوری از مسائل روز جامعه بد هم نباشد. اما ارزش یک کار ادبی همیشه به تازه بودن آن است. این را فراموش نکنید.
نکته نهایی نام داستان است. شب های از ساعت یازده تا 1 شب ما در کافه کاف (همین سایت) بحث های مختلف داریم که از سر اتفاق دیشب در مورد نام داستان بود. نام داستان را باید بهتر انتخاب کنید. امشب در کافه باشید تا در مورد نام و انتخاب نام بیشتر صحبت کنیم.
با تمام این احوال از منظر داستان کوچک نوشته تان خوب و قابل قبول است. ممنون از شما.